روانشناسی
حافظه حسی:
طول مدت : ۱ تا نیم ثانیه
ظرفیت : تمام تجربیات حسی ( در برابر ظرفیت بزرگتر )
کدگذاری : خاص ( به عنوان مثال ، فروشگاههای مختلف برای هر معنی )
حافظه کوتاهمدت
مدت : ۰ - ۱۸ ثانیه
ظرفیت : ۷ + / - ۲
کدگذاری : عمدتا ً شنیداری
حافظه کوتاهمدت
مدت : نامحدود
ظرفیت : نامحدود
کدگذاری : به طور عمده معنایی ( اما میتواند بصری و شنیداری باشد )
مطالعات کلیدی
تاثیر موقعیت سریال
Glanzer و cunitz نشان دادند که وقتی شرکت کنندگان با یک فهرست از کلمات ارائه میشوند ، تمایل دارند که چند کلمه اول و آخر را به یاد داشته باشند و احتمالا ً کسانی را که در وسط لیست قرار دارند ، یعنی اثر موقعیت سریال فراموش کنند .
این به دلیل مشاهده تاثیر تاخر و تاخر جداگانه ، از وجود فروشگاههای STM و STM متمایز پشتیبانی میکند .
کلمات اولیه در این لیست به حافظه بلند مدت ( تاثیر تقدم ) اختصاص داده شدند زیرا آن فرد زمان برای تمرین کلمه دارد ، و کلمات از انتها به حافظه کوتاهمدت ( تاثیر تاخر ) رفتند .
دیگر مدارک قانعکننده برای حمایت از این تمایز بین STM و LTM مورد of ( Shallice & Warrington ، ۱۹۷ ) که در تصادف موتور سیکلت بودند و در آنجا متحمل ضربه مغزی شده بود ، میباشد . به نظر میرسید که LTM تحتتاثیر قرار نگرفته است، اما فقط توانست آخرین اطلاعاتش را به یاد بیاورد که در STM او شنیده بود .
ارزیابی انتقادی
نقاط قوت
یکی از نقاط قوت مدل multistore این است که به ما درک خوبی از ساختار و فرآیند STM میدهد . این خوب است زیرا به محققین اجازه میدهد تا این مدل را توسعه دهند . این به این معنی است که محققان میتوانند آزمایشها را برای بهبود این مدل انجام دهند و آن را معتبر جلوه دهند و آنها میتوانند ثابت کنند که فروشگاهها در واقع چه کار میکنند . بنابراین ، مدل تاثیرگذار است چون بسیاری از تحقیقات را در حافظه تولید کردهاست .
بسیاری از مطالعات حافظه ، شواهدی را برای حمایت از تمایز بین STM و LTM ( از نظر رمزگذاری ، مدت و ظرفیت ) فراهم میکنند . این مدل میتواند بر اثرات تاخر اثر تاخر به حساب آید .
این مدل با مطالعات of پشتیبانی میشود : برای مثال ، مطالعه موردی HM . شرکت HM هنوز زنده است ، اما مشکلاتی را در حافظه بلند مدت پس از جراحی مغز مشخص کردهاست . او کمی از زندگی شخصی ( مرگ مادر و پدر ) یا رویدادهای عمومی ( واترگیت ، جنگ ویتنام ) را به یاد دارد که طی ۴۵ سال گذشته رخ دادهاست . با این حال حافظه کوتاهمدت او دستنخورده باقی میماند .
نقاط ضعف
این مدل بسیار ساده است ، به خصوص زمانی که پیشنهاد میکند که هر دو حافظه کوتاهمدت و بلند مدت هر کدام با یک مد یکنواخت عمل میکنند . حالا میدانیم که این یک مورد نیست .
هم اکنون واضح شدهاست که حافظه کوتاهمدت و بلند مدت پیچیدهتر هستند . به عنوان مثال ، مدل کاری که با دلی و Hitch پیشنهاد شدهاست ( ۱۹۷۴ ) نشان داد که حافظه کوتاهمدت بیش از یک فروشگاه واحد ساده است و شامل اجزای مختلف است ( به عنوان مثال اجرایی مرکزی ، Visuospatial و غیره ) .
در مورد حافظه بلند مدت ، بعید است که انواع مختلفی از دانش مثل به یاد آوردن نحوه بازی کامپیوتری ، قواعد تفریق و به یاد آوردن آنچه دیروز انجام دادیم همه در یک ذخیره حافظه بلند مدت نگهداری میشوند . در حقیقت انواع مختلفی از حافظه بلند مدت مشخص شدهاند ، یعنی episodic ( خاطرات وقایع ) ، رویهای ( آگاهی از نحوه انجام کارها ) و معنایی ( دانش عمومی ) .
به منظور انتقال اطلاعات از STM تا LTM توضیح بسیار سادهای در نظر گرفته شدهاست . به عنوان مثال ، این مدل عواملی مانند انگیزه ، اثر و استراتژی را نادیده میگیرد ( به عنوان مثال mnemonics ) که از یادگیری پشتیبانی میکند .
همچنین ، تمرین برای انتقال اطلاعات به LTM ضروری نیست . به عنوان مثال ، چرا ما قادر به یادآوری اطلاعاتی هستیم که قبلا ً تمرین نکردیم ( به عنوان مثال شنا ) ، با این حال قادر به به یاد آوردن اطلاعاتی که تمرین کردهایم ( به عنوان مثال ، خواندن یادداشتهای شما در هنگام بازبینی ) . بنابراین ، نقش تمرین به عنوان وسیلهای برای انتقال از STM تا LTM از اهمیت کمتری نسبت به Atkinson و Shiffrin ( ۱۹۶۸ ) که در مدل خود ادعا شدهاست ، دارد .
منبع سایت روانشناسی ساده
برچسب ها : ,