روانشناسی
۴. صنعت در برابر . Inferiority
چهارمین بحران روانی - روانی ، درگیر کردن صنعت در برابر . حقارت در دوران کودکی بین سنین بین ۵ تا دوازده رخ میدهد .
کودکان در مرحلهای قرار دارند که در آن یاد میگیرند خواندن و نوشتن ، انجام دادن کارها ، انجام کارها را به تنهایی انجام دهند . معلمان شروع میکنند که نقش مهمی در زندگی کودک داشته باشند چرا که به مهارتهای خاص کودک یاد میدهند .
در این مرحله است که گروه همسالان کودک اهمیت بیشتری کسب خواهد کرد و به منبع اصلی اعتماد به نفس کودک تبدیل خواهد شد . کودک در حال حاضر نیاز به کسب تاییدیه را با نشان دادن شایستگی خاصی که جامعه به آنها ارج مینهد ، احساس میکند و شروع به ایجاد حس غرور در دستاوردهای خود میکند .
اگر کودکان به خاطر ابتکار خود تشویق و تقویت شوند ، شروع به احساس industrious ( صلاحیت دار) میکنند و در توانایی خود برای رسیدن به اهداف احساس اعتماد به نفس میکنند . اگر این ابتکار مورد تشویق قرار نگیرد ، اگر توسط والدین یا معلم محدود شود ، کودک شروع به احساس پایینتر بودن، شک و تردید در تواناییهای خود میکند و به همین دلیل ممکن است به تواناییهای بالقوه خود دست نیابد .
اگر کودک بتواند مهارت خاصی را که احساس میکنند جامعه احساس میکند ، ایجاد کند ( به عنوان مثال ، ورزشکار بودن ) ممکن است احساس حقارت کند .
ممکن است برخی از شکست لازم باشد تا کودک بتواند کمی فروتنی ایجاد کند . باز هم یک تعادل بین شایستگی و تواضع لازم است . موفقیت در این مرحله منجر به فضیلت صلاحیت میشود .
۵. هویت در مقابل آشفتگی نقش
در دوران بلوغ ، گذار از دوران کودکی تا بزرگسالی بسیار مهم است . کودکان بیشتر مستقل میشوند و در آینده از نظر شغل ، روابط ، خانواده ، مسکن و غیره به آینده نگاه میکنند . فرد میخواهد به یک جامعه تعلق داشته باشد و در آن جا بگیرد .
مرحله پنجم هویت در مقابل . در دوران بلوغ ، از حدود ۱۲ تا ۱۸ سال رخ میدهد . در طی این مرحله ، نوجوانان به دنبال حس هویت شخصی و شخصی ، از طریق کشف شدید ارزشها ، باورها و اهداف شخصی میگردند .
ذهن نوجوان در اصل یک ذهن یا مهلت قانونی است ، مرحلهای روانی بین کودکی و بزرگسالی ، و بین اصول اخلاقی گرفتهشده توسط کودک و اخلاقیات که توسط بزرگسالان پرورش داده میشود ( Erikson ، ۱۹۶۳ ، ص . ۲۴۵
این یک مرحله مهم از توسعه است که در آن کودک باید نقشهایی را یاد بگیرد که او بعنوان یک فرد بالغ اشغال خواهد کرد . در طول این مرحله بلوغ هویت خود را مورد بررسی قرار میدهد و سعی میکند بفهمد که او کیست . Erikson بیان میکند که دو هویت در این زمینه دخیل هستند : روابط جنسی و شغلی .
طبق گفته بی ( ۱۹۹۲ ) ، چیزی که باید در پایان این مرحله اتفاق بیفتد ، " حس دوباره خود ، از آنچه که یک فرد میخواهد انجام دهد و چه باشد ، و نقش جنسیتی مناسبی است " . در این مرحله ، تصویر بدن از تغییرات نوجوان نشانداده شدهاست.
هویت در برابر آشفتگی نقش
Erikson ادعا میکند که ممکن است نوجوان برای مدتی احساس ناراحتی کند تا اینکه بتوانند خود را وفق دهند و " به تغییرات " تبدیل شوند . موفقیت در این مرحله به فضیلت وفاداری منجر خواهد شد .
وفاداری شامل این است که قادر به تعهد دادن خود به دیگران براساس پذیرش دیگران ، حتی زمانی که ممکن است تفاوتهای ایدئولوژیکی وجود داشته باشد.
در طول این مدت ، آنها احتمالات را کشف و شروع به شکل دادن هویت خود براساس نتایج کاوشهای آنها میکنند . شکست در ایجاد حس هویت در جامعه ( " من نمیدانم چه چیزی میخواهم باشم " ) میتواند منجر به سردرگمی شود . سردرگمی نقش شامل فردی است که در مورد خودشان و یا جایگاه آنها در جامعه مطمئن نیست .
در پاسخ به نقش اغتشاش و یا بحران هویت ، ممکن است یک نوجوان با سبک زندگی متفاوت شروع به تجربه کند ( به عنوان مثال ، کار ، آموزش و یا فعالیتهای سیاسی ) .
همچنین فشار آوردن فردی به یک هویت میتواند منجر به شورش به شکل ایجاد هویت منفی و علاوه بر این احساس افسردگی شود .
منبع سایت روانشناسی ساده
برچسب ها : ,